نوشته شده توسط : حامد وکیلی

به قلم حامد وکیلی

 سخن در باب « قلم » راندن بسی سخت و دشوار است چه آنکه بخواهیم در مقام دفاع از آن برآییم چرا که قرار گرفتن در این جایگاه این انگاره  را در مخاطب می آفریند که شاید نگارنده قبای « اهل قلم» به تن کرده ودر مقام موعظه و خطابه نشسته است که از هول افتادن بدین ورطه بسی باید محتاطانه و دست به عصا قلم فرساند و صاحب این قلم، باری، هیچ گاه همچنین جسارتی ندارد.

 از جمله ی دلایل دشواری دفاع از قلم، حیثیت عظیم ورسالت ثقیل صاحب آن است. نگاه به تاریخ قلم؛ نگاه به آثار قلم، نگاه به صاحبان قلم؛ مؤید اعتبار و حیثیت  آن می باشد که از این منظر خوفی نگارنده را در برگرفته که مبادا در این نوشته حق مطلب ادا نشود و به جای روشنگری در باب حسنات به هذیان گویی و سیئات تراشی افتم و دوستی مان با اهل قلم به سان دوستی               « خاله خرسه » شود!

 باری ! امیدوارم اهالی قلم عذر این حقیر را پیشاپیش از ضایعه احتمالی در این نوشته پذیرا باشند.

 با صبا افتادن و خیزان می روم         وز رفیقان ره استمداد همت می کنم

  دیریست صحنه سیاست ایران عرصه جولانگاه نااهلان شده است. سخنان ناموزون و الفاظ ناشایست بعضاً  نقل محافل رسمی شده است. وقتی «ممه رو لولو برد »، «آنجایی که می سوزد آب بریزید»، «قدر یک بزغاله شعور ندارند» می شود ترجیع بند سخنرانی انقلابی، وقتی برای اثبات یک ارزش، سخیفانه پای آن را به درون اتاق خواب منزل رئیس دولت باز  می کنند تا بسا به او بفهانند که باید قانون را رعایت کند وقتی این چنین دور و دون از شأن و قواره ی  « جایگاه» سخن رانده می شود، می توان انتظار آن را داشت « نویسنده ی ارزشی (!) ، قلم بیندازد و تیغ فحش و ناسزا بردارد و بسان زنگی مست به جان شهروندی بیفتد! و اینجاست که می توان  هضم نمود تجاوز دسته جمعی در شهرهای شیعی را! 

 میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت

                                    می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت.

  مگر« قلم علما افضل من دماء شهداء » نیست؟ پس چه شده که این اهل قلم کم آوازه، نه فضیل تر از شهدای گمنام بلکه سخیف تر از اراذل بد نام سخن می  گوید و درشتی می کند.

 اگر « تمدن هر دیار به اندازه نویسندگان آن جا می باشد» پس توحش این نویسنده ره به کجا می برد؟

 باری ؛ این آسیب روی دیگری نیز دارد و آن ظهور و بروز متملقین قدم به دست است همانانی که به جان هر قدرتی افتند چون شبان ریشه های هر چند قوی آن را می خورند و می سایند تا آنگاه که زوال آن قدرت فرا رسد و از بام آن قدرت به بام دیگری پرند!

 در ذم تملق همین بس که پیر و مرادمان علی (ع) فرمود:« تملق و چاپلوسی عقل را فاسد می کند» و عقل فاسد کی می تواند سخنی گوید که دلی رباید ویا عملی کند که تمدنی سازد؟!

  مگر می توان با فحش و درشتی تمدن ساخت وبا تملق و با چاپلوسی از آن پاسداری نمود؟

 مولود این دو طیف نامیمون می تواند در کمتر از دهه ای تمدنی که به هزاره ها بدست آمده را نابود سازد مگر همگان دوران سیاه تاریخمان را مصادف با پر شدن دربار ازلوث وجود این هجوه گویان کم خرد ومنیجه گویان کم شعور نمی دانیم ؟

گفتنی ست که تملق گویی روی دیگر درشتی گویی ست. چرا که هر دو  زاییده ذهن مریض و جاهل است؛ یکی وامانده ی علم وهنر، دیگری درمانده ی نان و قمر؛ یکی محروم از حلمیت ودیگری محروم از حریت؛ یکی روی ابلیس را سفید کرده و دیگری روی افیلچ را؛ و هر دو اخلاق را درپای جهل و طمع خویش ذبح کرده اند.

 قلم به کف متملق دادن همانقدر فضای جامعه را مسموم می سازد که کف به دهان آوردن.

 اخیراً با نزدیک شدن به انتخابات مجلس ، و فتح ابواب خانه های مسؤولین و سواداران نمایندگی، این چاپلوسان فرصت طلب سر از آلان خویش برون آورده و به تکاپو افتاده اند.

 و متاسفانه در سایت عصر دنا بعضاً شاهد بروز آنان هستیم و این وب سایت را مهملی برای مداحی وچاپلوسی خود یافته اند و طوری زبان به مدح و سنای یک نماینده ی مجلس گشوده اند که کمتر متعصب شیعی این چنین تعبیراتی از امامان معصوم (ع) داشته!

 البته مسؤولان این خبر  گذاری حق دارند چرا که طبق اصل « آزادی بیان » نمی توان عرصه را بر آنان تنگ کرد و جالب است که در قحطی این متاع، مسؤولان عصر دنا در پی ارج نهادن به این مهم هستند و جلوگیری از نشر سخن ( هر چند سخن چاپلوسانه )  نقض غرض می شود.

 پس  چندان نتوان خرده بر این سایت گرفت و چاره ای نیست جز اینکه فریاد برآریم:

 زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت

                                        کس ندارد ذوق مستی می گساران را چه شد



:: بازدید از این مطلب : 337
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : پنج شنبه 9 تير 1390 | نظرات ()